گذر از اقتصاد صنعتی و از میان رفتن مرزهای جغرافیایی کسب و کار و شدت یافتن رقابت موجب شده است مشتری به عنوان رکن اساسی و محور اصلی فعالیتهای سازمان مطرح شود. توجه به مشتری مداری امروزه فراتر از یک اصل به یک پیش بینی کننده تأثیرگذار در فعالیتهای تجاری تبدیل شده است و در حقیقت ثروت اندوزی سازمان از رهگذر مشتریان و در نظر گرفتن نیازهای آنها میگذرد. توجه به مشتری و قابلیت درک نیازهای او موجب ارتقای منزلت اجتماعی سازمان و سپس استحکام قدرت سازمان در بین سازمانهای مشابه میگردد. تأمین رضایت مشتریان همانند یک بیمه برای سازمان در برابر برخی اشتباهات ناگهانی نیز محسوب میشود که به دلیل تجربیات خوشایند قبلی از سازمان، برخی خدمات نامطلوب و اشتباهات غیرعمدی سازمان را براحتی نادیده میگیرند و با بروز هر گونه کمبود در ارایه خدمات، سریع به سمت رقبا نمیروند، به عبارتی اکسیژن تنفس در دنیای تجارت اصل مشتری مداری است.
پیشرفت اقتصادی و بازرگانی هر کشور مستلزم بهبود و ارتقای ارایه خدمات به صاحبان اصلی چرخه اقتصادی یعنی مشتریان است، زیرا سازمانهای اقتصادی مانند گذشته در حاشیه امنیت قرار ندارند و بقایشان همواره در معرض خطر است، از این رو برای کسب موقعیت ممتاز در ذهن مشتریان و ایجاد ارتباط پایدار با آنها در حال رقابت با یکدیگر و شناسایی روندهای محیطی جدید به منظور بهره برداری از فرصتها یا خنثی کردن تهدیدهای پیش رو هستند.
سازمانهای اقتصادی کشور در بخشهای دولتی و خصوصی در شیوه تعامل و ارتباط با مشتریان هنوز موفقیت چندانی نداشتهاند و بدون توجه به سطح انگیزشی و وفاداری آنها که به شکل فزایندهای یک منبع شایستگی برای رقابت پذیری محسوب میشود، به ارایه کالاها و خدمات به صورت یکطرفه پرداختهاند. در حقیقت سازمانهای تجاری در آفرینش اصل مشتری مداری در حیطه تجاری خود توفیقات مطلوبی نداشتهاند. از طرفی در شرایط کنونی و پسا برجام با تلاشهای گسترده دولت، امکان فعالیتهای گسترده اقتصادی فرا مرزی ایجاد شده است، سازمانهای تجاری برای موفقیت در میدان رقابت جهانی نیاز مبرم به پیشبینی و شناخت تمایلات و رفتارهای مشتریانشان دارند، از این رو باید به این مفهوم ادراک پیدا کنند که در بزرگراه پسا برجام چنانچه در ارایه خدمات و کالاها از شیوههای منسوخ و قدیمی استفاده کنند، سازمانهای مشابه با بهره گیری از شیوههای نوین مشتری مداری با سرعت از آنها سبقت خواهند گرفت، زیرا ارتباط با مشتری دیگر یک متمایزکننده رقابتی نیست، بلکه در شرایط کنونی ضرورت و لازمه کسب وکار به شمار میآید.
برخی سازمانهای اقتصادی کشور هنوز از نظام پاسخگویی و ارایه پیشنهادات مشتریان به صورت شعاری استفاده میکنند و روند شفافی برای این جریان در نظر نگرفتهاند و به ضرورت درک گزارشگری از مشتریان برای انعکاس نتایج فرآیندهای کسب و کار و تحلیل بازخوردها پی نبردهاند، اگرچه امید است با گشایشهای اقتصادی و تنوع محصولات داخلی و خارجی، این سازمانها از خواب سنگین ارایه خدمات یکطرفه به مشتریان بیدار شوند و با تحلیل هزینه-فایده این غفلت زدگی، به طراحی سیاستهای اجرایی در این زمینه اهتمام ورزند.
نظر شما